تست هافسل یا خوردگی بتن ،تست التراسونیک ،تست چکش اشمیت ،اسکن میلگرد
آزمایش پتانسیل خوردگی یا نیم پیل (هافسل) طبق استاندارد 6ASTM C87
امروزه آزمایشهای غیرمخرب بتن تاثیر و عملکرد مناسب و کابردی در تعمیرات سازه های بتنی دارد. آزمایش های غیرمخرب بتن با در اختیار قرارداد داده های مختلف سازه های موجود ، به کارشناسان و متخصصین این امکان را می دهد تا در خصوص عملکرد ، نیاز ها و روش های تعمیرات و بازسازی سازه های بتنی قضاوت و تصمیم گیری نمایند.
از جمله آزمایش های غیرمخرب بتن، هافسل (نیم پیل) می باشد. این آزمایش با ارائه پتانسل خوردگی، به طراحان و کارشناسان فرآیند طرح و اجرای ترمیم و بازسازی سازه های بتنی امکان تصمیم گری برای عملیات های انجامی را می دهد.
روش غیرمخرب تست خوردگی فولاد در بتن نیازمند استفاده از سیستم نیم پیل و ولت متر با مقاومت ظاهری (امپدانس) بالا است. این سیستم قابلیت شناسایی جریان یون متحرک در بتن بین بخش های کاتدیک و آندیک را با اندازه گیری خطوط هم پتانسیل را دارا می باشد. بتن مانند یک الکترولیت عمل می کند و خطر خوردگی به اختلاف پتانسیل اندازه گیری شده بستگی دارد. تست پتانسیل خوردگی روشی ست برای شناسایی محل های فعال و محتمل برای خوردگی. توصیه می شود تست کربناتاسیون و یون محلول کلرید برای کسب نتایج دقیق تر انجام گیرد. برای اطلاع از استانداردها و دستورالعمل های مربوط به تست خوردگی فولاد یا نیم پیل می توانید به منبع زیر مراجعه نمایید:
ASTM C876-91: استاندارد تست پتانسیل خوردگی نیم پیل برای آرماتور بدون روکش در بتن
در متن زیر به شرح آزمایش هافسل ، محدودیت ها، ضریب اطمینان قرائت ها، روش کار و .. پرداخته می شود. شما می توانید برای کسب اطلاعات تکمیلی در این خصوص و در صورت نیاز همکاری با این مجموعه در زمینه آزمایش هافسل (نیم پل یا پتانسل خوردگی) در انواع سازه های بتنی با بخش فنی و پشتیبانی شرکت بتن لاتکس تماس حاصل فرمایید.
اندازه گیری پتانسیل نیم پیل (هافسل)
این روش در سالهای اخیر توسعه یافته و وقتی خوردگی آرماتور محتمل باشد با موفقیت بطور گسترده بکار میرود و معمولاً شامل اندازهگیری پتانسیل فولاد آرماتور تعبیه شده نسبت به یک نیم پیل (هافسل) مرجع واقع در سطح بتن است. این روش در ASTM C876 آمده است.
نیم پیل ( هافسل ) مرجع معمولاً یک پیل ( هافسل ) سولفات مس / مس یا کلرید نقره / نقره است اما ترکیبات دیگری بکار میرود. انواع مختلف پیل ( هافسل ) مقادیر مختلفی از پتانسیل سطح تولید کرده و اصلاح نتایج در یک پیل ( هافسل ) استاندارد مناسب ممکن است در هنگام تفسیر ضروری باشد. بتن مانند یک الکترولیت عمل می کند و منطقه آند خوردگی آرماتور فولادی در مجاورت نزدیک نقطه آزمون را میتوان از نظر تجربی با اختلاف احتمالی اندازه گیری شده با ولتسنج دارای امپدانس بالا ارتباط داد.
جدا کردن پوشش بتن برای ایجاد تماس الکتریکی با آرماتور فولادی معمولاً ضروری است. این اتصال بسیار مهم است اما پیوستگی الکتریکی کافی معمولاً در یک تور یا قفس آرماتور وجود دارد تا از نیاز به اتصالات مکرر جلوگیری کند. آمادهسازی سطح از جمله مرطوب کردن نیز احتمالاً برای تضمین تماس مناسب ضروری خواهد بود.
طیف وسیعی از ابزار که به لحاظ تجاری در دسترس است از جمله دستگاه های تک خوانشی دیجیتالی و همچنین دستگاه های چندپیلی (هافسل) و چرخشی با ورود خودکار داده ها و امکانات چاپی که برای آزمون سریع و اقتصادی نواحی بزرگ طراحی شده است.
نتایج آزمایش می تواند تحت تاثیر عوامل زیر قرار بگیرد:
درجه رطوبت بتن: این اندازه گیری به میزان رطوبت بتن بسیار حساس است. پتانسیل منفی بیشتر در بتن هایی با درجه اشباع بالاتر بدست می آید. نتایج گمراه کننده ای درخصوص درصد احتمال خوردگی ممکن است در یک سازه و در بخش های یکسان که تحت شرایط خشک و یا مرطوب قرار می گیرد و اندازه گیری می شود حاصل شود.
میزان اکسیژن نزدیک آرماتور: فقدان اکسیژن نزدیک آرماتور منجر به ثبت اندازه گیری پتانسیل منفی بیش تر نسبت به نواحی هوادار می گردد. بایستی توجه داشت که فقدان اکسیژن معمولا به میزان قابل ملاحظه ای نرخ خوردگی را کاهش می دهد هرچند ممکن است پتانسیل منفی بیشتری را باعث گردد. بنابراین بایستی دقت نمود که در هنگام تعیین میزان احتمال خوردگی در سازه های بتن مسلح درجاییکه فقدان اکسیژن در نزدیکی آرماتور وجود دارد نظیر قسمت های مغروق یا زیر زمین سازه تحلیل دچار اشکال نگردد.
ریزترک ها: ریز ترک ها می توانند خوردگی موضعی ایجاد نمایند و مقاومت الکتریکی بتن را تغییر دهند و در اندازه گیری پتانسیل خوردگی تاثیر بگذارند.
جریانات پراکنده و غیر دائم: وجود جریانات پراکنده و غیر دائم بر اندازه گیری به روش نیم پیل تاثیر می گذارد.
به دلایل فوق ASTM C876 مشخص می نماید که این استاندارد در شرایط محیطی معینی نظیر زمانی که بتن خیلی خشک، کربناته شده، دارای یک پوشش سطحی و یا هنگامی که آرماتور دارای یک پوشش فلزی ست کاربردی ندارد. اگر چه روش نیم پیل روش مناسب و مورد توجهی است، لیکن نمی تواند بصورت کمی خوردگی را بیان کند.
با اینکه تماس مرطوب بین نیم پیل (هافسل) و بتن مورد نیاز است، مرطوب کردن کامل سطح بتن می تواند نتایج بالقوه بسیار منفی تری تا 200 میلی ولت به بار آورد، در حالی که بتن کاملاً اشباع از آب ممکن است قحطی اکسیژن را در پی داشته و به مقادیر احتمالی منفیتر از 200- میلی ولت منجر شود.
جدول1- راهنمای عمومی تفسیر نتایج آزمون الکتریکی
پتانسل نیم پیل (هافسل) (میلی ولت) متناسب با الکترود مرجع سولفات مس/مس
درصد شانس خوردگی فعال
< -350
-200 تا 350-
> -200
90٪
50٪
10٪
مقاومت ویژه (اهم – سانتیمتر)
احتمال خوردگی معنیدار (بتن غیراشباع وقتی فولاد فعال شده است)
<5000
5000-10 000
10 000-20 000
20 000 >
بسیار بالا
بالا
کم تا متوسط
کم
مطالعات بر روی بتن کربناته نشان داده است خوردگی معمولاً با خوانش پتانسیل نیم پیل (هافسل) در محدوده 200 میلی ولت تا 500 میلی ولت ارتباط دارد اما با گرادیان احتمالی از گرادیان مشاهده شده با آلودگی خارجی کلریدی بسیار کم عمقتر است.
وقتی کلریدها در بتن وجود دارد، به دلیل استفاده از شتاب دهنده کلرید کلسیم در ترکیب اصلی، خوردگی معمولاً با خوانش احتمالی نیم پیل (هافسل) در محدوده 100+ میلی ولت تا 400- میلی ولت ارتباط دارد و طیف پتانسیل هایی که نواحی به سرعت در حال خوردگی و ظاهرا بدون خوردگی را از هم جدا میکند اغلب بسیار محدود است. گرادیانهای احتمالی نیم پیل (هافسل) اغلب به دلیل مجاورت نزدیک میکرو پیل های (هافسل) خوردگی مجاور روی سطح آرماتور فولادی غالباً کم عمق است.
این روش هنگام ارزیابی شرایط نگهداری و تعمیر کاربرد وسیعی دارد و به ویژه در یافتن مقایسهای مناطقی که خوردگی در آن ممکن است سبب مشکلات آتی شود و مناطقی که خوردگی بدون شواهد قابل مشاهده در سطح قبلا در آن روی داده است مفید است. به علاوه، این روش اغلب برای تأیید این مساله کاربرد دارد که پس از ترمیم سازه بتن مسلح آسیب دیده ناشی از خوردگی، انفعال بازگردانده میشود.
تست التراسونیک
تست التراسونیک بتن با ارائه مقاومت فشاری نسبی، طول و ابعاد ترک های ایجاد شده در بتن، به طراحان و کارشناسان امکان تصمیم گیری در زمینه طرح های مقاوم سازی و تقویت و یا صحت سنجی عملیات های انجام شده را می دهد. این آزمون در حال حاضر عمدتا مبتنی بر اندازهگیری سرعت پالس با استفاده از تکنیکهای فراصوتی است. این روش به طور گسترده در سراسر جهان مورد قبول بوده و ابزار سبک و قدرتمند مناسبی است که راحت در سایت و نیز آزمایشگاه میتوان از آن بهرمند شد.
سرعت پالس التراسونیک (UPV) یک روش غیر مخرب مؤثر (NDT) برای کنترل کیفیت مواد بتنی و شناسایی آسیب در اجزای سازه ای است. روش های UPV به طور مرسوم برای کنترل کیفیت مصالح و عموماً مصالح همگن مانند فلزات و اتصالات جوشی است. با پیشرفت های اخیر در تکنولوژی مبدل ها، این آزمایش به طور گسترده برای مصالح بتنی انجام می شود. آزمایش اولتراسونیک بتن یک راه مؤثر برای ارزیابی کیفیت و یکنواختی و ارائه مقاومت فشاری نسبی و تخمین عمق ترک است.
نحوه عملکرد تست التراسونیک
در این آزمایش زمان عبور امواج صوتی در یک محیط اندازه گیری و سپس با خواص کششی و تراکم مصالح ارتباط داده می شود. زمان عبور امواج التراسونیک، شرایط داخلی ناحیه مورد آزمایش را نشان می دهد. به طور کلی، برای یک مسیر مشخص، زمان عبور بیشتر نشان دهنده ی بتنی باکیفیت پایین و نواقص است، در حالی که زمان عبور کمتر نشان دهنده بتن باکیفیت و ناهنجاری کمتر می باشد. هنگامی که موج التراسونیک درون ناحیه آزمایش گسترش می یابد، موج در مرز ناهنجاری ها منعکس شده و منجر به افزایش زمان عبور می شود. این باعث می گردد که زمان انتقال (موج های پایینتر) در بتن باکیفیت پایین، بیشتر و زمان انتقال(سرعت موج بالاتر) در بتن باکیفیت بالا، کمتر باشد.
موارد کابرد تست التراسونیک
- تعیین سرعت پالس
- بررسی کیفیت بتن
- بررسی همگنی و یکنواختی در بتن
- اندازه گیری عمق ترک سطحی
- پیش بینی مقاومت فشاری بتن
- اندازه گيري تغييرات خواص بتن با گذشت زمان
- تعيين مدول ارتجاعي و ضریب پواسون دیناميكي
تست چکش اشمیت
چکش اشمیت متداول ترین روش تعیین سختی سطح از روش های تست بتن بوده که به صورت غیر مخرب انجام می شود و به منظور اندازه گیری مقاومت فشاری بتن می باشد. برای تعیین سختی سطح بتن، بتن مورد آزمایش با انرژی ضربه ای مشخص با روش استاندارد ضربه زده شده و بزرگی بازگشت این عمل اندازه گیری می شود. چكش اشميت روش ساده و سریعي است كه توسط آن با هزینه كمي مي توان یكنواختي سطح بتن سخت شده را نيزكنترل نمود. آزمایش چكش ارتجاعي براي تعيين یكنواختي بتن درجا مي تواند بسيار مناسب باشد زیرا نتایج آزمایش لازم نيست كه به دیگر ویژگي هاي بتن مرتبط شود. قبل از انجام آزمایش باید از كاركرد صحيح دستگاه اطمينان حاصل كرد و به همين منظور باید آن را توسط صفحه یا قطعه مرجع، مورد آزمایش قرار داد.آزمایش حداقل باید با فاصله ۲۰ ميليمتر از لبه عضو انجام شود.
در روش چکش اشمیت توسط فنری مشخص باری را روی پیستون در سر آن وارد می سازد. در آغاز آزمایش چکش اشمیت میله یا پیستون آزاد سر چکش اشمیت بر روی سطح بتن قرار می گیرد سپس بدنه خارجی چکش اشمیت به سطح بتن فشار داده می شود تا فنر داخل دستگاه کشیده شود. چفت دستگاه هنگامی که فنر کاملا کشیده شده و چکش اشمیت به سمت سطح بتن حرکت می کند، آزاد می گردد. چکش اشمیت به سر پیستون ضربه وارد می سازد وجرم همراه فنر بازگشت یافته و عقربه ای را با خود بر روی نواری مدرج حرکت می دهد تا از روی آن بتوان عدد بازگشت چکش اشمیت را قرائت نمود. عدد بازگشتی به سختی و جرم فنر بستگی داشته و از روی آن با تبدیلی خاص می توان سختی سطح را بدست آورد. در واقع عدد بازگشت همان فاصله برگشت وزنه است که نتایج بر حسب آن گزارش شده و توسط منحنی کالیبره به مقاومت فشاری بتن ارتباط داده می شود. منحنی کالیبره برای مقاومت فشاری در این روش دارای حساسیت بسیار بالایی بوده و تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله نوع و مقدار سیمان ، نوع سنگدانه ، میزان رطوبت ، سن بتن ، درجه کربناسیون و حتی امتداد آزمایش قرار می گیرد.در اين آزمون “عددپس جهندگی ” كه به مقاومت ملات (بتن بدون سنگدانه هاي درشت) نزديك سطح بستگي دارد، اندازه گيري مي شود. چون مقاومت ملات تعيين كنندة مقاومت بتن است، “عدد پس جهندگی” مي تواند نشان دهنده مقاومت بتن باشد. اين آزمون درجا طبعاً مزايايي نسبت به روش هاي آزمايشگاهي دارد. با اين چكش مي توان نقاط زيادي از سازه را آزموده و از تغيير كيفيت بتن در نقاط مختلف يك سازه بزرگ مطلع شد. رابطه مقاومت نمونه مكعبي با عدد پس جهندگي براي تعداد زيادي نمونه توسط توليد كنندگان اين دستگاه ارائه شده است. ادعا مي شود كه خطاي اين روش در مورد بتن هاي با كيفيت خوب و متوسط ناچيز است و در مورد روسازي هاي بتني، بهتر است به جاي مقاومت، سختي سطح سنجيده شود. همچنين بايد توجه داشت، در صورتي كه ضربه چكش افقي نباشد، بايد تصحيحاتي نيز طبق جداول سازنده انجام پذيرد.
اسکن میلگرد
سکن بتن ، اندازه گیری قطر ، کاور و تعداد میلگرد در بتن
روشهای الکترومغناطیسی معمولاً برای تعیین محل و کاور برای آرماتور تعبیهشده در بتن بکار می رود. دستگاه هایی که با باتری کار میکند و از نظر تجاری برایاین منظور در دسترس است معمولاً معروف به اسکنر آرماتور معروف است. طیف وسیعی از آنهااز نظر تجاری در دسترس بوده و استفاده از آنها در بخش 204 BS1881 آمده است.
نظریه، تجهیزات و کالیبراسیون: اصل اساسی این است که وجود فولاد، میدانیک الکترومغناطیس را تحت تأثیر قرار می دهد که ممکن است شکل یک القاگر مغزه آهنی ازنوعی که در شکل 2.7 نشان داده شده است را به خود بگیرد. یک جریان متناوب از یکی ازکویل ها عبور می کند در حالی که جریان القاء شده در کویل دیگر تقویت و اندازهگیریمی شود. رأس جستجو ممکن است در واقع شامل یک سیستم کویل واحد یا چندگانه باشد با توجهبه اینکه اصل فیزیکی مستلزم اثرات جریان گردابی یا القای مغناطیسی است. ابزارهایجریان گردابی شامل اندازهگیری تغییرات امپدانس است و تحت تأثیر تمام فلزات رسانا قرارمیگیرد و ابزارهای القای مغناطیسی شامل اندازهگیری ولتاژ القایی است و به موادغیرمغناطیسیچندان حساسیت ندارد.
تأثیر فولاد بر جریان القایی با توجه به مسافت، غیرخطی است و همچنین تحتتأثیر قطر میله قرار دارد که کالیبراسیون را دشوار می کند. انواع ساده اسکنرآرماتور که معمولاً مورد استفاده است با استفاده از دو محدوده برایپوشش، معمولاً 40-0 میلی متر و 100-40 میلی متر بر این مساله غلبه می کند. مقیاسکالیبراسیون در نوارهای مربوط به کاور متغیر مشخص می شود و این امر با تأثیر قطرآرماتور مطابقت دارد. میلههای کوچک یک خوانش در انتهای بالایی نشان می دهد اما میلههایبزرگ یک خوانش در انتهای پائینی یک نوار خاص نشان می دهد زیرا تأثیر قطر بر طیفیاز اندازه های میله از 32-10 میلی متر نسبتاً کم است. اگر بخواهیم میلههای کمتراز 10 میلی متر یا بیشتر از 32 میلی متر اندازهگیری کنیم، کالیبراسیون ویژهایممکن است لازم باشد و میتوان از مقیاس خطی که معمولاً ارائه میشود استفاده کرد.نسخه های اصلاح شده دیگر از این نوع ابزار شامل مدارات الکترونیکی پیچیده تر وخروجی دیجیتالی است که در دسترس است و میتواند قطر بار را منظور کرده و همچنین میلههارا در یک عمق بیشتر (در برخی موارد تا 300 میلی متر) شناسایی کند. این ابزارها گرانتراز تجهیزات پایه است که در بالا ذکر شد. چنین نسخهای را نشان میدهد. یک مدلریزپردازنده که نوع فولاد را در نظر میگیرد و از امکان هشدار صوتی «پوشش کم»برخوردار است نیز در دسترس است
پیشرفتهای اخیر در تجهیزات اسکنر آرماتور به مدلهای متعددی منجر شده استکه در هرجا که شناخته نشده است، کاور میله و خود قطر میله را ارزیابی می کند. این کاربا استفاده از یک بلوک فاصلهگذار یا با استفاده از یک راس جستجو تخصصیانجام می شود. توانایی اسکن یک اسکنر آرماتور در سطح بتن و ثبت مداومخروجی در دیتا لاگر نیز اخیرا برای نمایش گرافیکی بعدی در دسترس قرار گرفته است.
کالیبراسیون پایه این ابزار مهم است و بخش 204 BS 188 روش های جایگزین متعددی را پیشنهاد میکند. این روشها شاملاستفاده از منشور آزمایشی از بتن سیمانی عادی پورتلند است. میله آرماتور تمیز راستاز نوع مناسب برای تصویر انداختن از منشور و ارائه طیفی از پوشش ها تعبیه میشود کهمی توان با قاعده فولاد برای مقایسه با خوانش سنج ان را دقیقا اندازهگیری کرد. درروشهای دیگر میله با محل مناسب در هوا دقیقا اندازه گیری میشود. در همه روشها لازماست از اثرات خارجی بر میدان مغناطیسی اجتناب کرد. تحت این شرایط، دقت این ابزار بایدتا 5٪± یا 2 میلی متر باشد، هر کدام که بیشتر است.
بررسی کالیبراسیون در محل نیز با توجه به نوع میله و بتن درگیر در پژوهشانجام می شود. در این بررسی ممکن است حفاری سوراخهای آزمایشی در طیفی از مقادیرپوششها برای اثبات خوانشها و در صورت لزوم تنظیم مجدد دستگاه یا توسعه یک رابطهکالیبراسیون مجزا انجام گیرد.
انتظار میرود توسعه دیگری نوع جدیدی از اسکنر آرماتور مبتنی بر اصل نشتشار مغناطیسی را ارائه کند. میدان مغناطیسی جریان مستقیم عمود بر محور میله آرماتوراز طریق یک پیوند سطحی تنظیم می شود که تا حدی میله را مغناطیسی می کند. یک سنسور کهاز یک قطب پیوند به قطب دیگر حرکت میکند، میدان نشت مغناطیسی القایی را شناساییمی کند که می توان برای تعیین عمق و قطر میله از آن استفاده کرد. نشت شار مغناطیسینیز میتواند شناسایی یک کاهش در مقطع میله آرماتور را میسر کند مانند کاهشی کهناشی از خوردگی شدید حفرهای است. تلاش هایی برای استفاده از هوش مصنوعی شبکه عصبیبرای ساده کردن تفسیر نتایج صورت گرفته است.
روش کار : اکثر اسکنر آرماتورها شامل یک واحد حاوی منبع توان، تقویتکنندهو متر و یک واحد جستجوی مجزا حاوی الکترومغناطیس است که با یک کابل به واحد اصلی متصلاست. خوانش در حال کار صفر می شود و واحد جستجوی دستی در سطح بتن مورد آزمون حرکتمی کند. وجود آرماتور در محدوده کاری این دستگاه با حرکت سوزن نشانگر یا مقداردیجیتالی مشخص خواهد شد. سپس واحد جستجو حرکت می کند و می چرخد تا حداکثر خوانشبدست آید و این موقعیت مطابق با محل میله (حداقل پوشش) خواهد بود. در برخی ازابزارها، خروجی صوتی درجه متغیر به کمک آن میآید. سپس سوزن یا خروجی پوشش را درمقیاس مناسب مشخص خواهد کرد در حالی که جهت میله با خط محور واحد جستجو موازی خواهدبود. استفاده از فاصلهگذار نیز ممکن است برای بهبود دقت اندازهگیری پوششهای کمتراز 20 میلی متر ضروری باشد.
قابلیت اطمینان، محدودیتها و کاربردها: هرچند این ابزار را میتوان دقیقا برای میلههای آرماتور خاص کالیبره کرد ، در اکثر شرایطعملی، دقتی که می توان بدست آورد به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت. عواملی که بهاحتمال زیاد علت این کاهش دقت است بر میدان مغناطیسی در محدوده سنجشگر ناثیر میگذارد و عبارتند از:
1- حضور بیش از یک میله آرماتور: همپوشی، فولادهای عرضی به عنوان یک لایه دوم یا میلههای با فاصله نزدیک (کمتر از سه برابر پوشش) می تواند نتایجگمراه کنندهای به بار آورد. در برخی از دستگاهها، یک پروب نقطهای کوچک غیر جهتداررا می توان برای بهبود تمایز بین میلههای با فاصله نزدیک و یافتن میلههای جانبیبکار برد.
2- سیم های گره فلزی: وقتی این سیمها وجود دارد یا وجود آنها محتمل است،خوانشها باید در فواصلی در امتداد خط آرماتور گرفته شده و میانگین آنها گرفتهشود.
3- تغییرات در میزان آهن سیمان، و استفاده از سنگدانهها با خواص مغناطیسیمی تواند سبب کاهش شناسایی پوشش ها شود.
4- ادعا میشود کاور سطحی اکسید آهن روی بتن، ناشی از استفاده از قالب فولادیموجب میشود پوشش آرماتور به طور قابل توجهی کم برآورد شود و باید در برابر آنمحافظت شود.
بخش 204 BS 1881 حاکی از آن است که دقت متوسط در محل در کاورهای کمتر از 100 میلی مترحدود 15٪± را می توان با حداکثر 5± میلی متر انتظار داشتو باید به خاطر داشته باشیم مقیاسهای کالیبراسیون به طور کلی مبتنی بر میله هایفولادی گرد ساده با اندازه متوسط در بتن سیمانی پورتلند است. اگر بخواهیم از اینابزار در هر کدام از شرایط زیر استفاده کنیم، کالیبراسیون مجدد ویژهای باید انجامگیرد:
1- آرماتور به قطر کمتر از 10 میلی متر، فولاد با کشش بالا یا میله هایتغییر شکل یافته: در این موارد، پوشش معین شده احتمالاً بیشتر از مقدار واقعی است.این امر همچنین در صورتی مصداق خواهد داشت که میلهها خمیده باشد و از اینرو باهسته الکترومغناطیس موازی نباشد.
2- سیمانهای ویژه از جمله سیمان دارای آلومینای بالا، یا رنگدانههای افزوده: در این موارد، پوشش معین شده احتمالاً کمتر از مقدار واقعی خواهد بود.
3- آرماتور به قطر بیش از 32 میلی متر ممکن است در برخی مدل های اسکنرآرماتور مستلزم کالیبراسیون مجدد باشد.
برآوردهای قطر میله تنها در دو اندازه میله امکانپذیر خواهد بود. محدوده دمایعملیاتی اسکنر آرماتور نیز به طور کلی نسبتاً کوچک است و کعملکرد مدلهایی که باباتری کار میکند معمولاً در دماهای زیر نقطه انجماد رضایت بخش است که می تواند بهطور جدی کاربرد میدانی آنها را در زمستان محدود کند. ثبات در خوانش در برخی انواعابزار می تواند مسئله ساز باشد و بررسی مکرر صفر ضروری است.
قابل اطمینانترین کاربرد این روش در مکانیابی آرماتور در محل است و پوشش اعضاییکه اندکی تقویت شده است اندازهگیری خواهد شد. با افزایش پیچیدگی و مقدار آرماتور،ارزش آزمون به طور قابل توجهی کاهش می یابد . و در مناطقی که سنگدانهها ممکن است خواص مغناطیسی داشته باشد باید دقت ویژهای به خرج داد. مالوترا کاربردآن در بررسی کیفیت بتن پیش ساخته را شرح داده است که در آن مقیاس خطی کالیبره میشود تا تعیین طیف قابل قبولی از مقادیر برای کنترل منظم اجزاء میسر شود. اسنل،والاس و راتلج نیز برنامه های نمونه برداری مفصلی را برای پژوهش در محل بررسیکرده و برای چنین موقعیتهایی یک روش آماری را توسعه دادهاند. آلدرد تعداد یا اسکن آرماتورهای مختلف را در آرماتور فولادی متراکم مقایسه کرده و ضرایب اصلاحرا ارائه میکند که می توان برای تطبیق خطاهای اندازه گیری به کار برد.
دیدگاه ها
هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است